ایسنا: مینا دادگسترمقدم، یک روانشناس اظهار کرد: فرایند احساس گناه با سیستم ارزشی افراد مرتبط است. از دیدگاه فروید افراد سه بخش وجودی نهاد، خود و فراخود دارند. نهاد منبع کنترل غرایز و فراخود منبع ارزشها و هنجارهای انسان است.
وی با اشاره به اینکه «ارزشها و هنجارهای افراد در بستر خانواده و جامعه شکل میگیرد»، ادامه داد: احساس گناه از ارزشها و اعتقاداتی که در سیستم فراخود (super ego) وجود دارد سرچشمه میگیرد. سیستم ارزشی در دوران کودکی درون ما شکل گرفته است. هنگامی که ما در موقعیتی این سیستم ارزشی را زیر پا میگذاریم، احساس گناه به وجود میآید.
این روانشناس تصریح کرد: دین یکی از مؤلفههایی است که میتواند در ساختار فراخود تأثیرگذار باشد. مورد دیگری که در فراخود مؤثر است ارزشهایی است که والدین به ما انتقال دادهاند. برای مثال ممکن است در خانوادهای ثروت، دروغنگفتن، کمک به همنوع و… ارزش باشد. اگر فرد نتواند این موارد را رعایت کند و آنها را زیر سوال ببرد احساس گناه شکل میگیرد.
دادگستر مقدم خاطرنشان کرد: به دلیل اینکه سیستم ارزشی از کودکی شکل میگیرد اگر ما با جامعهای مواجه شویم که بر ضد این قواعد عمل کند، در ما احساس گناه ایجاد میشود. به عنوان مثال فردی که در کودکی با سیستم ارزشی حجاب آشنایی پیدا کرده و با آن بزرگ شده است، اگر به جامعهای وارد شود که حجاب ضدارزش باشد، برای اینکه طرد نشود مجبور است همرنگ مردم شود. انجام این کار سبب ایجاد احساس گناه میشود.
وی با اشاره به اینکه «احساس گناه در ارتباط با مردم، جامعه و محیط بروز پیدا میکند»، افزود: احساس گناه برای افراد حالات اضطرابی ایجاد میکند که میتواند با افسردگی نیز همراه شود. شایعترین مشکلاتی که این افراد تجربه میکنند اختلالات اضطرابی است که به صورت تنگی نفس، تپش قلب و… بروز مییابد. این افراد هنگامی که به اتفاقی که بر خلاف ارزشهای آنها بوده فکر میکنند دچار اضطراب میشوند.
این روانشناس با اشاره به اینکه «احساس گناه در کوتاهمدت اضطراب و در درازمدت افسردگی به همراه دارد»، اضافه کرد: وقتی ما تحت فشار قرار میگیریم روان ما بهطور خودکار مکانیسمهای دفاعی را فعال میکند. یکی از مکانیسمهای دفاعی فرافکنی است، یعنی افراد ویژگیهای خود را به دیگران نسبت میدهند. به عنوان مثال فردی دروغ میگوید و از این کار احساس گناه میکند. مکانیسم دفاعی که این فرد بهکار میبرد میتواند فرافکنی باشد که اظهار کند تمام مردم دروغگو هستند.
دادگستر مقدم ادامه داد: مکانیسم دفاعی دیگری که افراد ممکن است استفاده کنند انکار است. در این مکانیسم فرد عملی که انجام داده را نمیپذیرد و آن را انکار میکند. این امر را روان فرد باور میکند. هنگامی که ما تحت فشار قرار میگیریم و آسیبها روانمان را تهدید میکنند، مکانیسمهای دفاعی به ما کمک میکنند و روان ما را سرپا نگه میدارند.
وی خاطرنشان کرد: احساس گناه فرایندی درونی است و ممکن است افراد آن را بروز ندهند. احساس گناه میتواند رضایت از زندگی را کاهش دهد. در عدم رضایت از زندگی عوامل بسیاری مؤثر است اما احساس گناه میتواند به شکل رضایت نداشتن از زندگی ظاهر شود.
این روانشناس اضافه کرد: احساس گناه در افراد امری دائمی نیست. هنگامی که ما سیستم ارزشی خود را زیرپا میگذاریم در ابتدا احساس گناه زیادی میکنیم اما هرچه بیشتر بر خلاف قواعد خود عمل کنیم و تعداد دفعات تکرار این اعمال افزایش یابد احساس گناه در فرد کاهش مییابد. با گذشت زمان سیستم ارزشی به این روند عادت میکند. سیستم ارزشی ثابت نیست و میتواند در طول زندگی تغییر کند.
دادگستر مقدم اظهار کرد: سیستم و محیطی که افراد با آن در ارتباط هستند برای حفظ ارزشها بسیار حائز اهمیت است. ارزشهای دوران کودکی ما اکنون به ضد ارزش تبدیل شدهاند و مردم در هالهای از ابهام قرار گرفتهاند، به همین دلیل ما شاهد رفتارهای متضاد، خشم پنهان، احساس گناه و… در مردم هستیم.