روزنامه همدلی نوشت: در تحلیل شرایط سیاسی اجتماعی جامعه با توجه به اینکه در سالِ انتخابات قرار داریم، باید نگاهی واقعبینانه بر اساس نظرسنجیها و تحقیقات میدانیِ انجام شده اظهارنظر کنیم. این نوع رویکرد، میتواند به مسئولان و تصمیمگیران کمک کند تصمیمهایی منطقی و کارساز برای مسایل مهم کشور بگیرند. این سیاستمداران شامل مسئولان، گروههای سیاسی و احزاب میشود.
تحلیلی واقعبینانه نشان میدهد، دچار یکسری گسلهای اجتماعی هستیم. در حوزه نظام خانواده که شامل بالا رفتن آمار طلاق، امتناع از ازدواج، تشنج در خانوادهها و . . . میشود که در مجموع نظام خانواده را با بحرانهایی ریز و درشت روبرو کرده است. همچنین در حوزه فقر، بیکاری و وضعیت معیشت به نظر میرسد، شرایط مناسبی وجود ندارد که آمار و ارقام و جوِ جامعه مویدِ این مساله است و ثابت میکند، به لحاظ اقتصادی مردم شدیدا در مضیقه قرار دارند. همچنین ضعف نهادهای مدنی مثل NGOها، سندیکاها و یا انجمنهای صنفی که نتوانستهاند وظایف خود را از جهت نمایندگی کردن مطالبههای عمومی انجام بدهند و همچنین در ارتباط بین مردم و دولت هم به طور ملموسی ناموفق بودهاند.
به همین دلیل گاهی با برخوردهای امنیتی و ناهنجاریهایی که در ساختار خودشان وجود دارد، مواجه میشوند. پررنگ شدن حاشیهنشینی و تغییر بافت روستانشینی و شهری در طی سالهای اخیر هم به مثابه یک پدیده اجتماعی باید جدی گرفته شود. همچنین بحرانهای اکولوژیک که تا چند وقت پیش نگران خشکسالی و بحران آب بودیم، اما حالا سیلها و حوادث طبیعیای که هم در فضای اجتماعی و هم در فضای اقتصادی خرابیهایی را موجب شده است، دغدغه جدی و جدید محسوب میشود. در مجموع کاهش سرمایه اجتماعی و هراس و نگرانی از آینده و همچنین ناامیدیای که در جامعه وجود دارد و به عبارت دیگر تقویت روحیه منفتطلبی فردی، گروهی و قومی فضایی مسموم را در لایههای مختلف جامعه به وجود آورده است.
در حوزه سیاسی هم تعداد پرشمار احزاب و گروههای سیاسی هم آفتی هزینهساز شده است. بر اساس تحقیقات علمی احزاب نمادی از جامعه دموکراسی هستند و برای تحقق مردممداری کنشگریهایی دارند، تعداد زیادشان به ضدِ احزاب تبدیل شده است. در واقع، درگیریها و تنازعاتی که بین احزاب رواج دارد، نشان میدهد، جامعه هنوز آمادگی دموکراسی و پذیرش حکومتی دموکراتیک را پیدا نکرده است. واِلا چه ضرورتی وجود دارد که در بین اصولگراها و اصلاحطلبان تعداد زیادی حزب مشغول به فعالیت موازی شوند؟
مگر در اساسنامه یا مرامنامهشان چه تفاوتهایی وجود دارد و چقدر به لحاظ برنامهای برای اداره امور اختلافنظر هست که نمیتوانند همنشینی را تحمل کنند الا اینکه افراد به دلیل ضعف مفرط در کار گروهی و جمعی، تصیمم به موازیکاریهای بیهوده و بیجایی میگیرند. وقتی چنین احزاب متعددی تشکیل میشوند، برای ایجاد همگرایی و وحدت و پرهیز از شکاف و انشقاق باید شوراهای عالی شروع به کار کنند که به عنوان مثال اصولگرایان جمنا و اصلاحطلبان شورای هماهنگی یا شورای عالی را تشکیل میدهند.
این نوع تحرک آفتی برای تحرکات دموکرایتک است و در نهایت موجب عدم اعتماد عمومی به گروههای سیاسی میشود. پس اگر بنا باشد، احزاب فعال باشند و نقشی هدایتکننده را ایفا کنند موفق نمیشوند و به گروههایی گعدهوار تبدیل شده و حتی گاهی وقتها هم درگیریهایی باهم پیدا میکنند و با ضرب و زور چند نفر را وارد قدرت کرده و تا انتخابات بعدی به کما میروند. در چنین حالتی نه چهرههایی که به قدرت رسیدهاند، خود را پاسخگو میدانند و نه احزاب میتوانند نقش نظارتی و پرسشگری داشته باشند.
بنابراین، یک بلبشوی سیاسی در کشور در حال خودنمایی است که در آن هیچ کس کاری که باید انجام بدهد را انجام نداده است. در نتیجهِ اثرات رفتارهای اینچنینی به مردم بر میگردد و نوعی بیاعتمادی را موجب میشود. نکتهای که آقای خاتمی مبنی بر اینکه «دیگر نمیتوان از مردم خواست، رای بدهند» ریشه در چنین رویکردی دارد. حتی در دو انتخابات 94 و 96 نقش کاریزماتیک سید محمد خاتمی در راهبری جریان اصلاحطلبی منشاء رای مردم بود و با همان یک جمله «تَکرار کنید» اثرگذار شدند. در واقع احزاب و گروههای سیاسی به عنوان تشکل و نهادی سیاسی به قدری پشتوانه مردمی ندارند که بتوانند در نظر و رای مردم انقلابی به وجود بیاورند.
فساد متاسفانه در جامعه به پدیدهای ساختاری تبدیل شده است. در واقع فساد هم در حوزه سیاسی و هم در فضای اقتصادی در جامعه افزایش پیدا کرده و ریشه دوانده که نگرانی و ناامیدی را به طور کاملا پررنگی موجب شده است. در حقیقت منفعت شخصی بر مصالح و منافع جمعی و ملی اولویت پیدا کرده است. همچنین متاسفانه ذائقه رسانهای افکار عمومی تغییر کرده است.
تحقیقات نشان میدهد، جابهجایی یا تغییر نقش مرجعیت رسانهای از داخل کشور به خارج کشور که ریشه در بیاعتمادی دارد، باعث شده تا شکاف بین دولت و ملت بیشتر شود. به طوریکه مردم به رسانه ملی اکثرا بیاعتماد شدهاند و دراین میان نقش تعیینکننده را فضاهای مجازی با توجه به دسترسی آسان به عهده گرفتند که چنین حالتی، میزان تاثیرگذاری رسانههای بیگانه را هم افزایش داده است. در نتیجه یک انگارههایی توسط رسانههای خارجی ترویج میشود که این انگارهها در افکار عمومی تاثیر گذاشته است.
به عنوان مثال، مواردی چون ناکارآمدی دولت، یا ناکارآمدی اقتصادی و همچنین بزرگنمایی نارضایتیهای موجود داخلی و بزرگ کردن اعتراضهای مردمی را میتوان بر شمرد. البته قطعا وجود ضعفهای ساختاری و اشکالات سیاسی به بیگانهها کمک میکند تا از آنها به عنوان کد استفاده شود و در نتیجه جامعه آرامآرام با نوعی سردرگمی و ناامیدی بشود و سرمایه اجتماعی که همان امید و اعتماد به حاکمیت، یکدیگر و حتی خانواده کاهش پیدا کرده است.
بنابراین را در کنار تهدیدها وتحدیدهای بینالمللی میگذاریم، متوجه میشویم با توجه به اتفاقهایی که درباره پرونده بسیار مهم برجام رخ داده است و یک همبستگی و یا همگرایی را در کشور مشاهده نمیکنیم و نقش نهادهای موازی یا همان دولت پنهان و همچنین دخالت توام با تاثیرگذاری نهادهای غیرمسئول سبب شده است، دولت نتواند در مناسبات مربوط به دیپلماسی، منویات خودش را عملی کند. شرحِِ این شرایط نشان از این دارد، فضایی که بتوانیم در آن مردم را به مشارکت دعوت کنیم، وجود ندارد. البته از نگاهی دیگر، معقتدیم تنها راه برونرفت از این شرایط و تنها گزینه برای تعیین سرنوشت سیاسی همچنان صندوقهای رای هستند و روشهایی که از داخل و یا خارج پیشنهاد میشود، نمیتوانند به نتیجهای مطلوب و تاثیرگذار منجر شوند.
بنابراین تاکید این است، احزاب سیاسی اعم از اصولگرایان و اصلاحطلبان اگر واقعا خواستار حفظ منافع ملی و تقویت حاکمیت جمهوریاسلامی هستند، با صداقت و تلاشی جدی و تقویت روحیه مردمی و البته پرهیز جدی از فرصت و قدرتطلبی با مردم روبرو شوند. همچنین لازم است، در روش نظارت و تشخیص صلاحیت هم تجدید نظر شود تا از این طریق، کسانی که دارای صلاحیتهای اخلاقی و شایستگیهای علمی و تخصصی هستند، فرصت خدمترسانی همراه با کارآمدی را داشته باشند. البته باید اذعان داشت، مردم مردمی غیرقابل پیشبینی هستند و در کنشهای سیاسی و حتی حوادث طبیعی همیشه به گونهای غیرقابل تصور نقشآفرینی داشتهاند.
روزی نیاید که اتفاقی تلخ برای کشور بیفتد ومردم تحتتاثیر تلخیها به وحدت و همصدایی روی خوش نشان بدهند. منظور این است، آنجایی که بحث بود و نبود نظام طرح شود، مردم با هر سلیقهای قطعا فداکارانه وارد گود میشوند و آستینها را بالا میزنند. انشاءالله خردِ جمعی تقویت شود و مدیران نظام هم بتوانند با ایجاد شرایط مناسبی، فضایی پدید بیاورند تا در هشتمین روز از آخرین ماه سال جاری شاهد انتخاباتی پرشور باشیم. چرا که بالا بودن آمار تعداد رایهای ریخته شده به صندوقها، تضمینکنندهِ مشروعیت نظام خواهد بود و در نتیجه خوابهای آشفته دشمنان و بدخواهان تعبیر نشود.