روزنامه جوان: ساعت۱۸:۱۰دقیقه عصر روز پنجشنبه ۲۰اردیبهشتماه بود که مأموران پلیس پایتخت از حمله مرد تبر به دستی به اعضای خانوادهای حوالی بزرگراه بعثت در جنوب تهران با خبر و راهی محل شدند. مأموران دریافتند راننده تبر به دست لحظاتی قبل قصد سبقت از خودروی سواری داشته، اما به خاطر ترافیک موفق به سبقت نشده است که با حرکات خطرناک راه خودروی سواری را سد میکند و بعد با تبر به سرنشینان خودرو که یک مرد، سه زن و نوزاده چهارماههای بوده دیوانه وار حمله میکند و پس از وارد کردن خسارات زیاد به خاطر اینکه در دام مردم گرفتار نشود اقدام به فرار میکند.
مأموران پلیس در محل حادثه مشاهده کردند اعضای این خانواده پس از این حادثه به شدت ترسیدهاند به طوریکه درهای خودرو را قفل کرده و از شدت ترس دست و پایشان میلرزد.
مرد جوان در توضیح ماجرا گفت: ساعتی قبل همراه همسرم، فرزند چهار ماههام، مادرم و مادرزنم از خانهمان بیرون آمدیم تا برای تفریح به یکی از پارکهای جنوب تهران برویم. داخل بزرگراه بعثت در حال رانندگی بودم که متوجه رانندگی خطرناک خودروی دو کابین شاسی بلند در پشت خودروام شدم. راننده خودرو شاسی بلند که مرد جوان هیکلی بود با بوق زدنهای ممتد و چراغ دادن از من میخواست راه را برای سبقت او باز کنم، اما به خاطر ترافیک و خودروهای کناری قادر به عوض کردن لاین بزرگراه نبودم به همین دلیل چند بار فلاشر خودروام را روشن کردم و حتی با دست اشاره کردم که جلو و کنار خودرو در حال حرکت است و امکان تغییر مسیر ندارم، اما راننده خودرو دو کابین همچنان بوق میزد و با حرکات مارپیچ و خطرناک قصد سبقت داشت تا اینکه پس از طی مسافتی سرعتش را زیاد کرد و با لایی کشیدن از چند خودرو به کنار من آمد و ناگهان به جلوم پیچید به طوریکه یک لحظه از ترس کنترل خودرو از دستم خارج شد و با این حرکت او، همراه اعضای خانوادهام تا یک قدمی مرگ پیش رفتیم و اگر خدا کمکم نمیکرد ثانیههایی بعد خودروی ما زیر چرخهای کامیون بزرگی که در کنار ما در حال حرکت بود. پس از این حرکت راننده کامیون در کنار بزرگراه توقف کرد و من هم با زحمت زیاد خودرو را در نزدیکی گاردریل کنترل کرد.
در حالی که خانوادهام از ترس دست و پایشان به لرزه افتاده بود متوجه شدم خودروی دو کابین سرعتش را کم کرده است و از طریق آیینه در حال دیدن این حادثه خطرناک است. گریههای مدام فرزندم خیلی مرا عصبانی کرده بود و با دادن چراغ به خودروی شاسی بلند به رفتار خطرناک او اعتراض کردم و از راننده خواستم توقف کند که کمی آنطرفتر مرد جوان خودرواش را جلو خودروام نگه داشت و راه مرا سد کرد. سپس از خودرو پیدا شدم تا با او حرف بزنم و از همسرم نیز خواستم با پلیس تماس بگیرد و حادثه را گزارش دهد. مرد جوان شروع به فحاشی کرد و حتی به زن و فرزندم نیز توهین کرد و بعد هم ناگهان تبر بزرگی از داخل خودرواش برداشت و به طرف خودروام حمله کرد. خانوادهام از ترس فریاد میزدند و میگفتند فرار کنم، اما من قصد داشتم مانع رسیدن او به خانوادهام شوم که مرد جوان با تبر دست مرا زخمی کرد و به من آسیب رساند. او دیوانهوار در حالی که با صدای بلند فحاشی میکرد خودش را به خودروام رساند و با تبر چندین ضربه به خودروام وارد کرد به طوریکه شیشه جلوی خودروام خورد شد. همسر، مادرو مادرزنم از ترس میلرزیدن و گریه میکردند و به خاطر اینکه مرد تبر به دست صدمهای به آنها نزند سرهایشان را به زیر صندلی بردهبودند.
مرد تبر به دست عربدهکشی میکرد که خودروهای عبوری متوجه حادثه شدند و به کمک ما آمدند و ضارب هم از ترس اینکه گرفتار نشود سوار خودرواش شد و از محل گریخت.
وی در پایان گفت: هنگام فرار همسرم از خودروی مرد تبر به دست عکس گرفت که خوشبختانه شماره پلاک آن مشخص است.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی برای رسیدگی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. تحقیقات مأموران نشان داد خودروی دوکابین متعلق به مرد میانسالی به نام اکبر است. اکبر پس از احضار به اداره پلیس مدعی شد که روز حادثه خودرواش در اختیار برادر جوانش به نام اسکندر بوده است. بدین ترتیب مأموران اسکندر را بازداشت کردند. متهم ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک و فیلم دوربینهای مداربسته محل حادثه روبهرو شد به جرم خود اعتراف کرد.
وی صبح دیروز برای بازجویی به دادسرا منتقل شد.
متهم درباره حادثه گفت: من در کار خرید و فروش ایزوگام هستم. روز حادثه داخل بزرگراه بعثت به سرعت در حال رانندگی بودم و از آنجایی که عجله داشتم، میخواستم از خودروی جلویام سبقت بگیرم، اما هر چه چراغ و بوق زدم راننده خودروی سواری توجهی نمیکرد که عصبانی شدم و با حرکات مارپیچ از او سبقت گرفتم و به جلویش پیچیدم. من متوجه تصادف او با کامیون نشدم، اما دیدم که او از بزرگراه منحرف شد، میخواستم به راهم ادامه بدهم که راننده سواری چراغ میداد که من توقف کنم. همان لحظه یکی از بدهکارانم با من تماس گرفت. او ۱۰۰میلیونتومان به من بدهکار بود و پولم را نمیداد که همین موضوع مرا به شدت عصبانی کرده بود و وقتی توقف کردم تبر داخل خودرو را برداشتم و چند ضربه به خودروی سواری زدم. وی در پایان گفت: من متوجه اعضای خانواده شاکی داخل خودرو نشدم.
متهم برای ادامه تحقیقات و بررسی سوابقش در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.