امام زادگان بسیاری در شهرها و روستاهای کشور بزرگ اسلامیمان آرمیده اند، که مزارشان تجلی گاه عواطف انسانی و پناهگاه روحی مردم است. دوستداران اهل بیت علیهم السلام مزار امام زادگان را دری گشوده به سوی آسمان معنویت و معرفت میدانند و هرگاه حاجتی داشته باشند، با توسل به روح ملکوتی این بزرگواران و باتقدیم سلام به آستان متبرک یادگاران عترت و خواندن زیارتنامه، آرامش روحی خود را باز مییابند.
ضریحهای امام زادگان جوششگاه عواطف و احساسات پاک مردان و زنانی است که باادب خاص در برابر مشاهد منور فرزندان حضرت فاطمه - سلام الله علیها - و با پیمودن راههای دور و نزدیک، احترام و ارادت قلبی خویش را به فرزندان حضرت زهراعلیها السلام وکاروان پراکنده کوثر ابراز میدارند.
بسیاری از امام زادگان دانشورانی بزرگ ومجاهدانی سترگ و زاهد بودند، که رسالت تبلیغ دین و آموزش حقایق مکتب احیاگراسلام را بر دوش داشتند. برخی از آنان پرستوهای مهاجری بودند که برای رساندن پیام ایمان در روستاهای دور افتاده و بر فرازکوهها و در دل کویرها، زندگی رامخفیانه ومظلومانه سپری کردند. (۱)
یکی از این امام زادگان «شمس الدین محمد»، (۲) فرزند امام موسی بن جعفرعلیه السلام است که تربت پاک او در شهر علویجه اصفهان محل زیارت خاص و عام است. (۳)
پسوند «محمد» به این سبب است که وی ازسلاله و ذریه رسول الله صلی الله علیه وآله است.
امام زاده شمس الدین
زمان ورود امام زاده شمس الدین به علویجه اصفهان دقیقا مشخص نیست، اماانگیزه وی از آمدن به این خطه چنین است:
«علویجه» - همان گونه که از وجه تسمیه آن برمی آید. - پایگاه علویون و شیعیان و عاشقان مولای متقیان، علی بن ابی طالب علیه السلام، به ویژه سادات علوی محسوب میشد. بیهقی درکتاب «لباب الانساب» مینویسد: «امام زاده شمس الدین به قصد خون برادرش (امام رضاعلیه السلام) از مامون، همراه سه هزار نفر از امام زادگان و فرزندانشان به سرپرستی «احمدبن موسی» (شاه چراغ) و محمدبن موسی درسال ۲۰۲ ه.. ق. از مدینه و از راه شیراز به ایران آمد و در استان فارس (شیراز) تحت تعقیب بنی العباس قرار گرفت. حاکم شیرازاجازه ادامه مسیر را به «احمدبن موسی» وهمراهانش نداد. سرانجام بین امام زادگان وحاکم شیراز جنگ در گرفت که عدهای شهیدو برخی در نواحی کوهستانی فارس پراکنده شدند. (۴) (۵) شمس الدین به سمت اصفهان حرکت میکند و به منطقه «عربستان» (۶) اصفهان میرسد. او وقتی مطمئن میشود که در این منطقه عشایر عرب ساکن هستند وسادات و شیعیان در «علوی جاه» (۷) مستقرند، تصمیم برماندن میگیرد و بامعرفی خودش به یکی ازشیعیان به نام حاج طاهر میهمان اومی شود. وی مدتی در آن جا زندگی میکند تا این که در یکی از روزهای تابستان کنار نهری میرود و مشغول آب تنی میشود که توسطدشمنان اهل بیت علیهم السلام شناسایی و به شهادت میرسد و به وسیله علویون ومیزبانش، حاج طاهر در محل فعلی - بر فراز کوه کوچکی که مشرف به علویجه است. - مدفون میشود. به مرور زمان، شیفتگان و شیعیان علوی - باتوجه به کراماتی که با توسل به روح پرفتوح اومی بینند. - بر فراز مرقد مطهرش گنبد و بارگاه مجللی بنا میکنند.
کرامات امامزاده
علویون برای تهیه خشت و گل ساختمان امامزاده با مشکل آب مواجه بودند. درمکاشفهای که صورت میگیرد، به متولی امام زاده (مرحوم حاج وکیل قدم) در عالم رؤیاگفته میشود که درچند قدمی محل دفن امام زاده، چاه آبی وجود دارد که یک آجر مربع بزرگ روی آن قرار دارد که پس از بیدار شدن، موضوع را با عدهای از معتمدین محل درمیان گذاشت و به اتفاق آنها به جستجوپرداخت و نتیجه این کاوش، چاهی به عمق ۱۷ متر و به قطر یک متر در دل سنگ پیدامی شود. قابل توجه است که آثار حفاری دراین چاه وجود ندارد. زائران حرمش از آب این چاه برای شفای بیماران استفاده میکنند، که تاکنون بسیاری را شفا داده است. مردم درباره این امام زاده کرامات متعددی را برشمرده اند. (۲۲)
یکی از افراد مورد اعتماد میگوید:
در سال ۱۳۵۰ شمسی از گوشه و کنارمی شنیدم که در مکان دفن بسیاری از امام زادگان دفینه است و این قضیه سبب شده بودتا نسبت به این امامزاده عقیده ام سست شود. یک روز وقتی از اصفهان به علویجه آمدم، سوار بر دوچرخه شده، رکاب زنان، به امامزاده رفتم. داخل محوطه امامزاده خلوت بود. فقطمتولی امامزاده، مرحوم حاج غلامعلی شفیعی و همسرش در اطاقهای رو به روی حرم، حضور داشتند. وارد حرم شدم و کنار ضریح امامزاده شمس الدین محمد رفتم و خطاب به او گفتم: «برای اطمینان قلبم، معجزهای کن!» از شبکه چوبی ضریح دست بردم داخل ومبلغ هفت تومان (یک تومانی و دو تومانی فلزی) از نذورات را - که روی خاکهای اطراف مرقد بود. - برداشتم و از حرم بیرون آمدم. هیچ کس متوجه این قضیه نشد. سواردوچرخه شدم و رکاب زنان از امامزاده دورشدم. هنوز به پیچ کوه مقابل امامزاده (معروف به کوه امامزاده) نرسیده بودم که ناخودآگاه تعادل خود را از دست دادم و به سمت راست جاده و به طرف قبرستان پایین امامزاده، سقوط کردم؛ پولها به اطراف پراکنده شد. نگاه کردم دیدم کف دستها و زانوهایم خراش برداشته و پای راستم به شدت درد میکند. به گنبد فیروزهای امامزاده نگاه التماس گونهای انداختم و یواش با خودم زمزمه کردم که: آقاجان! کار خودت را کردی؟ و بعد خودم راسرزنش کردم که: امامزاده میخواهی امتحان کنی؟! دست از این روشنفکریها بردار! مگه نمیدونی اینا صاحب کرامات و معجزه هستند؟! خلاصه بگم. از آن روز به بعد، ارادت من به این امامزاده زیاد شد و تصمیم گرفتم به جای این هفت تومان، هر موقع که به زیارتش میروم، ده برابر و بیشتر داخل ضریحش بریزم یا برای او و در راه او - که راه احیای دین محمدی و مکتب علوی و مذهب حقه جعفری است. - خرج کنم.
خود نویسنده این مقاله هر وقت مشکلی برایم پیش میآید، به روح او توسل میجویم واو هم دستم را تا حالا گرفته است. حتی این امامزاده یکی از آن بزرگانی است که به اومتوسل شدم و خداوند پس از گذشت ۱۷ سال از ازدواج، به من فرزند پسری عنایت فرمود. - محمدعلی گرچه عمرش کوتاه بود وبعد از ده ماه خاکیان را بدرود گفت؛ ولی من امتحان بزرگی پس دادم و امتحان و آزمایش الهی هم چنان استمرار دارد و ما به خدای منان توکل و به امامان و امامزادگان توسل داریم.
در سال ۱۳۷۶ از مرحوم حاج آقا کمال فرزند سید حسین - که یکی از معمرین علویجه بود و حدود یکصد سال عمر کرد و درسال ۱۳۷۷ شمسی از دنیا رفت. - شنیدم که در زمان تاسیس گنبد امامزاده و در زمان تولیت «حاج سید جلیل» در حالی که بنامشغول چیدن آجرهای دیوار گنبد بود، پسربچهای دور از چشم پدر و مادرش بالای «گلوی گنبد» رفته بود و مشغول تماشامی شود که تعادلش را از دست میدهد و به پایین سقوط میکند و با توسل بنا و کارگران وفریاد «یا شاه شمس الدین محمد»، آن پسربچه بلند میشود و دوان دوان به طرف پدر و مادرش میرود و به کرامت امامزاده به وی آسیبی نمیرسد.
بازسازی حرم مطهر امامزاده
در پی دعوت هیات امنای امامزاده ازعدهای از خیرین تجار اصفهان - برای نوسازی بارگاه امامزاده شمس الدین محمد - و حضورجمعی از اهالی علویجه و زواری که از اطراف شهر علویجه درسالن بزرگ امامزاده گرد هم آمده بودند و سخنرانی پرشور حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید حجت ابطحی برای آنان و توسل جستن وی به حضرت فاطمه زهراعلیها السلام و حضرت مهدی (عج) و توجه خاص ائمه اطهارعلیهم السلام ولطف ویژه امامزاده شمس الدین محمد، فضای معنوی ویژهای حاکم بود و حضار باصلواتهای پی در پی خود براین معنویت میافزودند. وقتی سخنان شیوای حضرت آقای ابطحی به پایان رسید و همه آماده میشدند تا نماز جماعت اقامه شود، حاج آقای ابطحی پیش من آمد و گفت: این جوان را میشناسی؟ گفتم: بله، از جوانان حزب اللهی علویجه و از معلمان این شهر است. دربین نماز ظهر و عصر ایشان اعلام کرد: «می خواهم مژدهای به عاشقان اهل بیت علیهم السلام و زائران این امامزاده بدهم. بعد از اتمام سخنرانی ام جوانی نزد من آمد و گفت: «دیشب خواب دیدم که شهر علویجه چراغانی و همه جا چمن کاری و گل کاری شده است.» آری، مردم! این به برکت حضور شما دوستان و شیعیان علی علیه السلام در کنار تربت پاک این سلاله رسول الله صلی الله علیه وآله است و احیای این مکان مقدس است.» و همان روز به برکت وجود میهمانان اصفهانی، کلنگ «مسجدحضرت فاطمة الزهراءعلیها السلام» شهر علویجه -واقع در اتوبان شهید بهشتی - توسط حاج آقای ابطحی و امام جمعه علویجه (حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدضیاءالدین رفیعی طباطبایی) به زمین زده شد و مبلغی نیز توسط بازاریان اصفهان، برای احداث ساختمان این مسجد اختصاص داده شد که بدین وسیله از همه خدمتگزاران به ساحت مقدس ائمه اطهارعلیهم السلام وامامزادگانی که مظلومانه در گوشه و کنارممالک اسلامی به ویژه کشور عزیزمان به شهادت رسیدند و غریبانه اجساد مطهر آنان به خاک سپرده شده است، صمیمانه تشکرمی کنیم و توفیق شناساندن این چهرههای گمنام را از درگاه رب جلیل مسئلت داریم.
پی نوشتها:
۱ - احمدبن موسی (آفتاب شیراز)، مقدمه.
۲ - دیباچه دیار نون، ص. ۴۱.
۳ - لغت نامه دهخدا، واژه علویجه.
۴ - ریاض الانساب، ج. ۲، ص. ۱۴۶ و امامزادگان، ص. ۲۲.
۵- عربستان اصفهان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میشده است. عربستان شمالی تاگلپایگان وخوانسار امتداد داشت. عربستان جنوبی از اشن تاعلویجه که و از آن جا تا «گز و برخوار» اصفهان امتدادداشت و این منطقه عرب نشین و محل سکونت سادات علوی در علویجه بود. این بخش در حال حاضر به نام بخش «مهر دشت» معروف است.
۶- علویجه در فاصله ۷۰ کیلومتری اصفهان قراردارد و از مقابل پلیس راه اصفهان - تهران به سمت غرب بزرگراه امتداد پیدا میکند و فاصله آن ازبزرگراه تا علویجه ۴۰ کیلومتر است.
۷ - تحقیقات مؤلف از منابع مختلف و سالمندان علویجه.