- ایسنا نوشت: یک استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی معتقد است: آنچه در صداوسیما در غیبت به سر میبرد، جایگاه مردم است؛ یعنی خواستهها، نوع نگاه و نوع سیاستی که مردم میپسندند و دنبال آن هستند و بخشی که صورتهای اعتراضی و انتقادی دارد، سانسور میشود.
روحالله اسلامی دربارهی عملکرد صداوسیما در انعکاس رویدادهای سیاسی کشور، اظهار کرد: مراجعه به رسانههای داخل و تلویزیونهای خارجی کم شده و یکی از مهمترین عوامل آن گسترش اینترنت است. به وجود آمدن شبکههای اجتماعی و اینترنت موجب شده تا مردم کمتر به تلویزیون مراجعه کنند.
وی با بیان اینکه ما در وضعیتی قرار داریم که در آن تلویزیون تنها یک جریان را منعکس میکند، عنوان کرد: به طور کلی رسانهها نمیتوانند هر رویدادی که رخ میدهد را بازنمایی کنند، آنها باید گزینش کنند که این گزینش از طریق چه دروازههایی صورت میگیرد. در این دروازههای خبری تعدادی متخصص وجود دارند که مشخص میکنند کدام خبر، چه زمانی و چگونه پخش شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه درخصوص صداوسیما چندین مشکل وجود دارد، تصریح کرد: اولین بحث این است که افرادی که در صداوسیما فعالیت میکنند از طریق آزمون عمومی، نخبگان جامعه را جذب نمیکنند و این کار با شیوههایی که چندان مشخص نیست صورت میگیرد. هر رسانهای که از بودجه عمومی کشور استفاده میکند باید برای جذب نیروی خود آگهی استخدام بدهد و آزمون برگزار کند.
وی افزود: در صداوسیمای کشوری و استانی شیوه جذب نیروها مشخص نیست اما خروجی نیروها این است که بیشتر نماینده طیف سیاسی خاص هستند؛ بنابراین اخباری که پخش میکنند و تصویرهایی که ارائه میدهند، یکسویه است.
اسلامی با بیان اینکه دومین مورد بزرگ و ناکارآمد شدن صداوسیماست، عنوان کرد: جذب نیروها بر اساس سفارش و نزدیک بودن از نظر دیدگاه باعث شده تعداد نیروهای صداوسیما بسیار زیاد اما بازدهی و کارایی آنها کم شود. نیروهای مشغول در صداوسیما در کل کشور، نیروهای تولیدی نیستند. اکنون نیروهایی که تولید برنامه میکنند تعدادشان کم است و برونسپاری میشوند؛ یعنی به مجموعههایی خارج از صداوسیما داده میشوند و بخش بزرگی از افراد مشغول در صداوسیما کار خاصی انجام نمیدهند و بودجه کشور فقط صرف امور جاری صداوسیما میشود.
وی ادامه داد: مورد بعدی این است که خلاقیت در صداوسیما وجود ندارد. بخش سیاسی صداوسیما یکطرفه است. صداوسیما در استانها جرأت و جسارت وارد شدن به حوزههای سیاسی را ندارد، در سطح ملی نیز به همین شکل است. مدیران و کارشناسان توانمندی وجود ندارد و آنها ضعیف عمل میکنند.
این استاد دانشگاه درباره الزامات مورد نیاز برای اعتمادساز شدن صداوسیما در حوزه سیاسی، اظهار کرد: اولین مورد این است که نیاز به یک رسانه ملی احساس میشود که دولت خود هزینه کند و جهتگیری افکار عمومی را انجام دهد، این کار باید حرفهای باشد. این قضیه در تمام کشورهای دنیا وجود دارد اما در کنار اینها به رسانههای خصوصی نیز نیاز است.
وی افزود: در ایران همانطور که اقتصاد و سایر بخشها به سمت خصوصیسازی حرکت میکند، در زمینه رادیو و تلویزیون نیز باید اجازه تخصیص رادیو و تلویزیون و تبلیغات بخش خصوصی فراهم شود که در این صورت رقابت ایجاد خواهد شد. باید انحصار در زمینه خبرهای سیاسی و تولید برنامههای سیاسی از بین برود.
اسلامی گفت: دومین مورد اینکه باید در استخدامها حرفهای عمل شود و آزمون گرفته شود. صداوسیما رسانهای ملی است اما آزمون عمومی برگزار نمیکند و هر فردی را که خود میخواهد جذب میکند. مورد بعد نیز این است که صداوسیما توانایی به تصویر کشیدن مردم عادی را نیز ندارد چه برسد به سیاست. خطوط قرمز خودساختهای را ایجاد کردهاند که اوج بحران را میتوان در اتفاقات اخیر دید که رییس جمهور بعد از این اتفاقات با مردم صحبت نکرد و در نهایت با مجری که تخصص سیاسی نداشت گفتوگو انجام داد.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه تمام کشورها نیاز به رسانهای ملی دارند که اخبار صحیح را به مردم بدهد، عنوان کرد: ما نیز به این نوع رسانه نیاز داریم اما در کنار آن به رسانههای تخصصی نیز نیاز است؛ یعنی رسانههایی که در آن مردم نظر دهند. خبر رسمی و تبلیغاتی بر عهده صداوسیما است و در واقع بنگاه بزرگی است که تنها او فعالیت میکند و مردم فقط اجازه فعالیت در روزنامهها و سایتها را دارند اما رادیو و تلویزیون کاملا در انحصار صداوسیما است.
وی ادامه داد: مورد بعدی آن است که وقتی از ملی صحبت میشود، در واقع ویژگیها و الزاماتی دارد که باید رعایت شود اما اکنون انجام نمیگیرد. از جمله این الزامات این است که در تلویزیون باید تمام نقاط کشور نمایش داده شود اما اکنون فقط تهران دیده میشود یا باید تمام سلایق سیاسی بتوانند خود را نشان دهند اما فقط یک سلیقه نمایش داده میشود.
اسلامی درباره وضعیت صداوسیمای کشورهای دیگر، اظهار کرد: در کشورهای دیگر اینگونه نیست که کاملا آزاد باشند، اول اینکه بخش خصوصی بسیار قدرتمندی وجود دارد و دوم اینکه درخصوص ملی بودن درک عمیقی دارند، خطوط قرمزی در حوزههای مختلف تعریف شده و معیارهای چندگانه و تفسیرهای مختلف فردی بر رسانه ایران حاکم است که قانون نیست و این تولیدکننده و افرادی که کار خبری میکنند را دچار مشکل میکند.
وی با اشاره به اینکه صداوسیما از چند جهت هدایت میشود، خاطرنشان کرد: صداوسیما از سمت نهادهای مذهبی، نهادهای نظامی و امنیتی و بخشی نیز از سمت مطالبات دولت است. آنچه در غیبت به سر میبرد جایگاه مردم است، یعنی خواستهها، نوع نگاه و نوع سیاستی که مردم میپسندند و دنبال آن هستند که بخشی از آن صورتهای اعتراضی و انتقادی دارد که به طور کامل سانسور میشوند.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: تا ۱۵ ـ ۲۰ سال پیش رادیو و تلویزیون داخلی وجود داشت که اخبار را به میل خود تنظیم میکرد و در آن ایران مکانی بدون مشکل و رو به توسعه و کشورهای دنیا دچار مشکل بودند. عدهای از مردم نیز علیرغم ممنوع بودن ماهوارهها، اخبار را از طریق آن دریافت میکردند.
وی افزود: این وضعیت تا دهه ۸۰ ادامه داشت. بعد از آن به علت نفوذ اینترنت و به وجود آمدن شبکههای اجتماعی انحصار خبری شکسته شد. اکنون روزنامهنگاران، خبرنگاران و حتی مردم عادی خبر تولید میکنند. در گذشته مردم هر آنچه تلویزیون میگفت را باور داشتند اما اکنون اگر تلویزیون کوچکترین خطایی انجام دهد با موجی از اعتراضات و انتقادات مواجه خواهد شد و به تدریج اعتبار خود را از دست خواهد داد. اکنون فضای تلویزیون به شدت تحتتاثیر اینترنت و البته بیشتر فضاهایی است که برای کشور خوب نیست.